بدترين بلايي که ممکن است بر يک ملت نازل شود وجود دولتمردان و رهبران احمقي است که بر مسند قدرت بنشينند .گويند که: <<حضرت عیسی مسیح به سرعت در حال دویدن در بین راه کسی او را می بیند و به او می گوید که خیر است از برای چه اینچنین می دوی؟. حضرت مسیح پاسخ می دهد که از احمق فرار می کند . آن مرد می گوید: که تو آن مسیحی نیستی که کور و کر را شفا می دهی ، تو آن نیستی که سرَ غیب و اسم اعظم می دانی و آن را بر مرده می خوانی زنده می شود ؟ حضرت عیسی پاسخ می دهد بله که من همانم . آن مرد می پرسد که ازکه می ترسی که فرار می کنی؟ حضرت عیسی پاسخ می دهد که با سرَ غیب و اسم اعظم همه آن کارها را انجام دادم. اما با تمام مهربانی خود هزاران بار آن را بر احمق خواندم و درمان نشد .
آن مرد باز می پرسد: که چرا دفعات قبل چنان شد و اثر کرد و این دفعه اثر نکرد ، هر دوی اینها رنج و عذابی است ؟
حضرت مسیح پاسخ می دهد که : رنج حماقت قهر خداوند است ، اما رنج کوری و کری ابتلا و آزمایشی برای انسان است. ابتلا موجب می شود که رحمت خداوند به جوش آید واز گناهان در گذرد اما احمقی رنجی که موجب صدمه به انسان می شود>>. .
رنجی که ایران بزرگ در این دوران متحمل شده است وجود دولتمردان احمقی است که هم اکنون بر مسند قدرت نشسته اند!در شگفتم از کسانی که هنوز هم به اصلاح و برگشت چنین دولتمردانی دل بسته اند!!...خدایا ایران ما را از شر رهبران احمق مصون بدار.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر